اشتغال زایی در مناطق محروم
از لحظه اولی که وارد روستا شدیم آقای سعیدی با لطیفههاش ما رو حسابی خندوند و البته با زبان نرم خاص خودشون خیلی هم انتقاد کردند و از بی اعتمادی مردم به گروههایی مثل ما گفتند.
شکایت داشتند، از روشهای گروههای دیگهای که قبل از ما برای کمک به مردم وارد روستاشون شده بودند و یا قولهاشون عملی نشده بود و یا کارهای مثبتی هم که انجام داده بودند به علت عدم نظارت و مدیریت و پیگیری بیثمر مانده بود و عملا اقداماتشون اثری در فقر و زندگی مردم روستا نگذاشته بود.
خلاصه با یک عالمه شک و بی اعتمادی روبرو شدیم که کاملا حق داشتند.
زمانی که برای دیدن مغازه نیمه کارهاش رفتیم، یک اتاقک آجری بود و الان بعد از تقریبا یک سال، ببینید که چطور با همت و تلاش خودشون و با قرضهای کوچک شما هم کسب و کارش رونق گرفته و هم زندگی مردم روستا رو راحتتر کرده است.